دربارهی کشتار در فرودگاه آتاتورک استانبول
۱. فریبرز رئیس دانا میگوید: “رجب دوسه تا اردنگی دیگر لازم دارد تا خلق ترک راحت شوند.” بی هیچ تعبیر و ابهامی معنای این سخن این است: “عملیات انتحاری بیشتری لازم است تا دولت ترکیه سقوط کند.” حال آنکه میدانیم هدف این عملیات، کشتار بیهدف بیگناهانی بوده است که برخی از آنها حتی شهروند ترکیه نبودهاند، حالا آقای رئیس دانا که اغلب با رگهای متورم از حقوق انسان میگوید، آرزو دارد تا این توحش چندین بار تکرار شود.
به فرض محال اگر در میدان فردوسی و یا فرودگاه امام خمینی دو مرد مسلح پژاک مردم عادی را به گلوله میبستند و پنجاه نفر را میکشتند و پانصد نفر را زخمی میکردند. آیا رئیسدانا میتوانست آن حادثه را نوعی پسگردنی به حکومت بنامد و تکرارش را طلب کند؟ البته که نه. رئیسدانا میداند که خودبرتربینی مخاطبانش قباحت اظهار نظر داعشوار وی را پنهان میکند. به عبارت دیگر، آنچه انسانستیزی نهفته در کلام وی را روکش میکند، نژادپرستی پنهانی است که در صد سال گذشته از طریق یکسانسازی رضاخانی به واقعیت موجود و یا نظام ایجابی وجود تبدیل شده است.
۲. نیروهای ی..گ با سلاحهای اهدایی رژیم اسد و روسیه کانتون براه انداختند. اندکی بعد دوشادوش سربازانی که چپهای کلاسیک آنها را نمایندگان امپریالیسم مینامیدند، با داعش جنگیدند. حالا دیگر جانفشانی سوسیالیستی آنان مضحک مینمود، لذا شدند نمایندگان ملیگرایی ناب کردی. آنگاه معلوم نشد چرا یک فعال فرهنگی در تبریز که در برابر هژمونی یک قوم بر اقوام دیگر مقاومت میکند، پان ترکیست نامیده میشود، ولی جنگجویانی که بخشی از آنها به ترور کور دست میزنند، و بخشی دیگر دوشادوش سربازان آمریکا میجنگند از زبان امثال رئیسدانا همچنان به لقب رزمندگان سوسیالیست مفتخر میگردند. رزمندگانی که البته به انگیزهی گسترش قلمرو، از پاکسازی قومی اعراب سنی رویگردان نیستند.
حالا یک استاد کارش از این تطهیرها فراتر رفته وعملیات انتحاری را به لقب پسگردنی مفتخر کرده است. با منطق فریبرز رئیسدانا سر بریدهی آن مددکار بیگناه انگلیسی هم باید نوعی پسگردنی به اردوگاه سرمایهداری تلقی شود.
۳ . چندی پیش فردی بنام کاوه قریشی نیز از عملیات انتحاری کردها در استانبول حمایت کرد. این یعنی سقوط اخلاقی انسان خاورمیانهای و پایان سیاست. از قرار معلوم تفکر داعشی صرفا از آن ابوبکر بغدادی و عمر الشیشانی نیست، افرادی با ظاهر دموکرات و سوسیالیست نیز میتوانند داعشی بیندیشند، و رویای جهنم استانبول را در سر بپرورانند. مگر داعش جز از طریق عملیات انتحاری و بریدن سرهای مردمان داعش شده است؟
شادمانی تلویحی برخی ایرانیان از کشتار فرودگاه آتاتورک چیز غریبی نیست. این انسان به دلیل نوع جهانبینیاش، شیوهی مبارزاتیاش و نظام اعتقادیاش استبداد را باز تولید میکند و به همین دلیل از رقبای خود عقب مانده است. در نتیجه ناامید از جبران این عقبماندگی درآیندهای نزدیک، تسلای خاطر خود را در تحقیر دیگران در اوج نکبت خویش میبیند. امثال رئیسدانا در داخل فرهنگی نفس میکشند که بر سنگ زیرین خودشیفتگی استوار است: هنر نزد ایرانیان است و بس. سهم مصباح از این فرهنگ، تکفیر دگراندیشان است و سهم رئیسدانا هم نخوت آریایی با لعابی از چپگرایی ژاکوبنی. مضمونها متفاوت است و فرمها یکی است.