یکی از دوستان کرد نوشته است: “عرب ضد انسانیت است. شیعه و سنی ندارد. عرب ضدکرد است.کرد ضد توحش است.از کردها پشتیبانی کنیم.” این حرف بیهیچ مجاملهای نژادپرستانه است و خوشبختانه دوستان کرد آن را نکوهش کردهاند. این ناسزاگوییها به پشتوانهی تام اندیشی صورت میگیرد: “کلیت ما” فرشته است و “کلیت دیگری” اهریمن. بیشک نتیجهی اینگونه اندیشیدن مرگ است. وقتی رقیب را از طریق ارزیابی اخلاقی به حوزهی شر برانیم چارهای جز پناه بردن به قساوت مرگ نخواهیم داشت؛ یا باید او را بکشیم و یا کشته شویم. تاماندیشان از یاد میبرند که هیچ شخصی به سبب منسوبیت ائتنیکی و جغرافیایی نه فرشته است و نه شیطان، انسان رهین مکتسبات خویش است. تاماندیشان صدام حسین و احمد مطر را یککاسه میکنند، نزار قبانی و بشار اسد را هم ارز . حال آنکه شیرکو بیکس، رامیز روشن، احمد شاملو و نازکالملائکه در یک جبههاند. باید به عنوان یک وظیفهی انسانی در مقابل نژادپرستی فارس و عرب و کرد و ترک علیه یکدیگر ایستاد. درست است که حقوق شهروندی کرد کردستانی و ترک آذربایجانی پایمال شده است، اما مطالبهی این حقوق اگر پهلو به گفتمان نژادپرستانه زند، آبستن تبعیض و خشونت دیگری در خاورمیانهی مغموم خواهد شد. من به ناجیالعلی با آن کودک آوارهاش بیش از همسایهی خود نزدیکم.