اتحاد جماهیر شوروی سابق تنها توانست در تعداد موشکهای اتمی و تسخیر فضا گوی سبقت را از ایالات متحده برباید. لاکن در همه بخشهای صنعتی و اقتصاد فاسد و متمرکز خود حتی از برخی کشورهای جهان سوم نیز نیز عقب ماند و البته فرو پاشید. (این البته به معنای فروپاشی اندیشهی عدالت نبود، بحران سوسیالیزم موجود بود.) داستان دارد تکرار میشود. کشوری که در شهر ورزقانش یک بیمارستان درست و حسابی ندارد، به انرژی اتمی دست دوم روسیاش میبالد. کشوری که از تولید بنزین مورد نیاز و مرغ شهروندانش عاجز است به تولید میلهی سوخت برای یک مرکز اتمییِ عهد دقیانوس دلخوش کرده و به زیردریاییهای قراضهی دوران جنگ جهانی دوم به نام “کیلوگلاس”اش. و صدا و سیمایش در شبی که همگنانم در زیر آوار ماندهاند در سکوت به نیایش ریاکارانه میپردازد. دین آمده بود انسانها را نجات دهد، اما اینجا جان انسانها فدای برداشت سودگرایانه از دین شده است.
به عکسهای به جا مانده از زلزله خوب بنگرید تا فریاد فقر و فاقه را در سیمای خانههای برپا مانده دریابید! آیا عکسهایی که از روستاهای قاراداغ گرفته شده حرف زدن از ادارهی جهان را به یک جوک مضحک و مفت تبدیل نمیکند؟ راستی چه شد نتیجهی دادگاه معاون رئیس جمهوری که از فساد دیگران میگفت و خود اتهام بالا کشیدن بیست میلیارد تومان را یدک میکشد؟ راستی تکلیف سیصد و پنجاه هکتار زمینهای اطراف ورامین که نصیب یکی از سه برادران شده است، چه شد؟ و آن سه هزار میلیارد تومان ناقابل؟ دلم برای مردمان “قاراداغ” که زیر آوار زلزله جان باختهاند و برای کودکان “درعا” که تانکهای اسد خانه هایشان را برسرشان خراب کردهاند سخت گرفته است.