جوک؛ سوپاپ اطمینان | ایواز طاها

جوک سوپاپ اطمینان جامعه‌ی مستأصل است. جامعه‌ آزادی می‌خواهد، با گستاخی خفقان را نشانش می‌دهند که ببین مرغوبترین نوع آزادی این است. دموکراسی می‌خواهد، استبداد را به عنوان متعالی‌ترین مردم‌سالاری نشانش می‌دهند. از محور مقاومت می‌گویند، محور مقاومت در برابر دشمن. ولی همین محور که تا به تا حال به تعداد انگشتان دو دست شهروندان اسرائیل را نکشته، صدها هزار سوری را به کشتن داده و ملیون‌ها نفر را گرسنه و آواره‌ی دریاها کرده است. همین محور مقاومت چند ملیون معترض انتخابات ۸۸ را فتنه‌گر نامید، و یک گردهمایی نمایشی را حماسه. و در همه‌ی اینها توفان مخالفتی نهفته است که جوک منحرف و تخلیه‌اش می‌کند. جوک به همراه دانشگاه آزاد، برنامه‌ی نود و مواد مخدر، ستیزه‌ها را از صحنه‌ی سیاست به صحنه ورزش، سرگرمی، لودگی و خودنابودی تخدیری می‌برد.
با این همه، به نظر می‌رسد گاهی برای مصون ماندن از تزویر و دروغپردازی بزرگی که در جامعه به راه افتاده، گریزی از آن نیست. و بعضن برای توضیح پیچیده‌ترین مسائل زبان گویایی دارد.
یک روز يک خانمى همراه آقاشان با درخواست سونوگرافى “وضعيت حاملگى” تشريف آورده بودند پیش دکتر و ایشان داشت سونو ميكرد كه آقا گفت:«دكتر جان من سه تا دختر دارم! ميخوام كه اين يكى پسر باشه! ببينم چيكار ميكنى!» دکتر كه انگار فكش چسبيده بود به نافش گفت: «هركارى كه لازم بود شما خودتون قبلا انجام دادين! من چيكار بايد بكنم الان؟!» آقا جواب داد: «نه ديگه دكتر نشد! يه پسر از اون تلويزيونت برا ما در بيار!»
حالا قضيه انتخابات در این مملكت گل و بلبل هم مصداق آن آقاست كه يک عده‌اى قبلا كارهاى لازم را با انتخابات كردند و جنسيتش را هم معلوم كردند، حتی معین کردند جنس اصلاح‌طلب حاضر در صحنه چه جوری باشد، الان از ما ميخواهند كه يک پسر كاكل زرى برایشان از صندوق رأى بيرون بياريم!
البته برای اینکه این پسر مذکور دوقلو بدنیا بیاید یک کمیته‌ی اقوام درست کرده‌اند که وظیفه‌اش دفاع جانانه از حقوق اقوام از روز تأیید صلاحیت‌ها تا یک شب مانده به انتخابات است. غافل از اینکه مادر با انتخاب جناب یونسی سرزا رفت و مرد.