در سالگرد اعدامهای دستهجمعی سال 67 نوار صدای آیتالله منتظری منتشر شده است. این سند مهم در رسانههای محافظهکار با سکوت و بیاعتنایی روبرو شده است. این امر تعجبی ندارد. وقتی که 20 الی 30 نفر در یک روز بدون کوچکترین توضیحی برای افکار عمومی اعدام میشوند و خبر آن را نه از این رسانهها، که از شبکههای اجتماعی میشنویم، دیگر دلیلی برای شگفتی نمیماند. چگونه میتوان توقع داشت که این رسانهها به فاجعهای برگردند که سالها پیش به واسطهی سکوت خود آنها محقق شده است.
اما سوال اساسی متوجه جریان اعتدال و اصلاحطلبی است: اصلاحطلبان چرا سکوت کردهاند؟ اگر قرار است چنین فاجعههایی همواره در هالهای از بیاعتنایی پیچیده شود، پس حقوق شهروندی و آزادی بیان و مسئولیت اجتماعی در کدام کنش اصلاحطلبی متجلی خواهد شد؟ حال که یکی از مخاطبان آن نوار وزیر دادگستری دولت است، چرا روحانی به مردم توضیح نمیدهد که چنین شخصی با چه توجیهی در مسند “عدالتگستری” نشسته است؟
متولی مرقد امام راحل، که در همان روز انتشار سند صوتی از “رواج بینزاکتی اجتماعی و آفتهای تربیتی” نالیده است، چرا ساکت است؟ از یک سو بحث خون 3000 تا 5000 نفر در میان است، و از سوی دیگر در این نوار اتهامهای سنگینی بر مرحوم سید احمد خمینی و آقای انصاری وارد آمده است. آیا جان آنهمه انسان به اندازهی مفهوم بیدردسری چون “نزاکت اجتماعی” ارزشمند نیست؟ آیا بهتر نبود به جای بیان کلماتی که دال سرگردانی بیش نیستند، دربارهی آن حادثه روشنگری میکردند تا شاید سوز نهانی هزاران مادر داغدیده اندکی فروکش کند؟