ترامپ را رها کنیم و به زندگی برگردیم! ایواز طاها

بدون داشتن صلاحیت حرفه‌ای در تحلیل و آشنایی با جامعه‌ی امریکا، سرگرم شدن مردم با پدیده‌ی ترامپ، مثل سرگرم شدن نهادهای حکومتی با تار موی دختران است. این هردو سبب فراموش شدن مشکلات اصلی می‌شود:

* در هیاهوی ترامپ فراموش می‌کنیم زندگی در کشوری را که یکی از غمگین‌ترین مردمان دنیا دارد؛ در آزادی مطبوعات جزو آخرین‌هاست؛ به رغم ثروت سرشار نفت، پیشرفت کره و مالزی و امارات را در خواب هم نمی‌تواند تصور کند؛ هزاران کارتن خواب دارد؛ هزاران کودک‌اش در کوره‌‌های آجرپزی استثمار می‌شوند؛ هزاران تن در زباله‌دانی‌ها دنبال روزی می‌گردند و هر روز شش الی هشت شهروند به دلیل گرفتاری در دام اعتیاد جان می‌بازند.

* در هیاهوی ترامپ فساد گسترده‌ی مالی (از ارقام حیرت‌انگیز زمان حامل هاله‌ی ظلمت گرفته تا فیش‌های نجومی) فراموش می‌شود. یک نمونه‌ی کوچک: یک شرکت خصوصی نزدیک بیست سال است غار علیصدر همدان را در اجاره دارد. ماهانه 700 هزار تومان اجاره پرداخته و سالانه 19 میلیارد تومان درآمد داشته، و حالا معلوم می‌شود که مسئله‌ی اجاره نیز قلابی بوده است. دیروز یک بانک رباخوار برای سه میلیون وام عقب افتاده‌ی همسایه‌ام حکم کسر حقوق گرفت، اما چطور غاری به آن بزرگی سال‌های سال از چشم تیزبین دولت کریمه پنهان مانده، سوالی است که جواب آن را در این نوع هیاهوها باید جست.

* در هیاهوی ترامپ خاک‌برداری عامدانه در اطراف ارک تبریز راحتتر انجام می‌شود.

* در هیاهوی ترامپ، سعید توسی بدون احساس شرم از ترومای حاصل از عمل ژست خویش، طلبکارتر می‌شود. و اگر بیشتر غفلت کنیم حتی می‌تواند در یکی دیگر از مراسم افتتاح بزرگ قرآن بخواند.

* در هیاهوی ترامپ، ویرانی حلب به دست روسیه آسانتر صورت خواهد گرفت، و انتقام کور و مورد انتظار در موصل به صدر اخبار رسانه‌ها راه نخواهد یافت. سازمان عفو بین الملل می‌گوید گزارش هایی دریافت کرده دایر بر این که مردانی در لباس پلیس فدرال عراق ساکنان روستاهایی در جنوب موصل را شکنجه کرده و کشته‌اند.

* هیاهوی ترامپ چیزی است شبیه برنامه‌ی نود، دمیدن خرافه‌ی هرچه‌ بیشتر در آیین‌های مذهبی، بورس قبرهای گران‌قیمت، رونق‌دهی به مراکز تحصیلی پولی، شیوع مواد مخدر، مبارزه با موسیقی به قیمت سکوت درباره‌ی فساد گسترده‌ی مالی، بستن مطبوعات و خاموش کردن صدای خبرنگاران، درگیر کردن ملت در پروسه‌ی نفس‌گیر فیلترینگ و توسعه‌ی سازوکار سانسور کتاب، کاسبی فتنه به قیمت گرسنگی مردم. نمی‌گویم آدامسی برای فراموشی امر سیاسی، می‌گویم درگیر کردن مردمان در مشکلات فرساینده‌ای که از طریق‌اش می‌توان نیاز به آزادی و عدالت را به امنیت فروکاست.

هیاهوی ترامپ خود ترامپ نیست. خود ترامپ خواهد آمد. در دهه‌ی گذشته جرج بوش به جنگِ حقه‌بازانه، همچون رسالت مذهبی نگریست و احمدی‌نژاد چونان کاریکاتور گنده‌گویی از یک مقام مسئولِ، به پشت‌گرمی حامیان‌اش ملتی را فلج کرد. ترامپ نامنتظره‌تر از اینهاست. برای مواجهه‌ی تحلیلی با او شکیبایی لازم است. ترامپ مشکل ما نیست، مشکل کاسبان تحریم است. بهتر است او را رها کنیم. امیدواریم آن روز نیاید که احمد خاتمی با چشمانی ترس‌خورده و از حدقه درآمده بگوید، وضعیت حساس است، خطبا با سخنان خود بهانه به دست دشمن ندهند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *