حیدر بیات: طباطبایی، یولداش و تاواریش (بندی از یک مقاله)

از دوره سلجوقیان تا اواخر عصر قاجار سه حوزه بزرگ زبان ترکی یعنی ترکی جغتایی، عثمانی و آذربایجانی در قلمرو جغرافیای امپراطور سلجوقی آثار یکدیگر را می‌خواندند و به زمان همدیگر می‌نوشتند. گاه فضولی بغدادی نثر عثمانی می‌نوشت و گاه عبدالقادر مراغی شعر به ترکی جغتایی می‌گفت. درمیان مؤلفان عثمانی میتوان از ده‌ها نویسنده و مترجم نام برد که پسوند شیرازی،زنجانی، اصفهانی و … دارند. مؤلفان و مترجمانی که گاه آثار قابل اعتنایی نیز خلق کرده‌اند و کتب بیشتر این نویسندگان در در گنجینه‌های نسخ خطی کتابخانه‌های ایران نیزبه چشم می‌خورد. اما به گواهی تاریخ اگر بعضی از آثار را استثنا کنیم بهترین آثارنثر ترکی در سده‌های گذشته به زبان ترکی آذربایجانی نگاشته‌ شده‌اند. شاهد مدعای من غیر از کتاب دده قورقود کتاب‌هاینشاطی شیرازی و عقائد‌الاسلام اردبیلی است و بر پایه همین آثار می‌شد بدون نیاز به آثار کشورهای همسایه و بدون نیاز به حیدربابای استاد شهریار شالوده نثر مدرن ترکیرا در ایران پی‌ریزی کرد، اما دیگر نیازی به این آثار وجود ندارد؛ چرا که این زبان اکنون نویسندگان و شاعران بزرگی چون ایواز طاها، سلیمان اوغلو، ناصر منظوری، تقی فاضلی، نگار خیاوی، باریشماز، هادی قاراچای، کیان خیاو، مرتضی مجدفر، ناصر مرقاتی،نادر ازهری، محمد رضا لوائی، والی گؤزتن، سعید موغانلی، صالح عطایی و صدها شاعر،داستان نویس، منتقد ادبی و پژوهشگر و … دارد که برای شناخت، بررسی و تحلیل آثاراین عزیزان و پیشینیان‌شان بیشتر از یک دانشکده ادبیات لازم است. البته طبیعی استکه وقتی آقای طباطبائی هنوز هویت‌طلبان ترک را با نشانه‌های نیم قرن پیش همانند یولداش و تاواریش (هردو به معنای رفیق) می‌شناسد و خطاب می‌کند از وجود این آثار نیز بی‌خبر است.

 

از مقاله‌ی «ایرانشهر مشروع و تورانشهر نامشروع»، نوشته‌ی سید حیدر بیات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *