کیم جونگ اون به قیمت گرسنگی مردم کره همچنان شاخ و شانه میکشد. و پوتین، که با سیاست “زمین سوخته” و ریختن بشکههای باروت بر سر مردم حلب بنبست جنگ در سوریه را شکست، نسخهی دیگری برای کره پیچیده است. وی چندی پیش در حاشیهی اجلاس بریکس گفت که مردم کرهی شمالی حاضراند علف بخورند اما تسلیم نشوند. این خبر را یک سایت با گرایش مارکسیسم کلاسیک با لحنی موافق نوشت.
۱. برای برخورداری همزمان از نعمت عدالت و آزادی، برای مقابله با هژمونی سرمایه از طریق به چالشکشیدنِ نظمِ ایجابیِ موجود، و برای تغییرِ رویکردِ یکسانسازِ هیولایِ دولت-ملت شاید راهی جز چپروی وجود نداشته باشد. اما پوتین که تیمش با زندانیکردن و ترور مخالفان برجسته، خاموش کردن صدای رسانههای مخالف، و مهندسی پیدرپی انتخابات توانسته مجاری ثروت و قدرت را در انحصار خود بگیرد و نوعی سرمایهداری افسارگسیخته به راه اندازد، چه ربطی به اردوگاه چپ دارد؟ دیکتاتور مطلقالعنانی که با چند بمب اتمی مردم خود را به گروگان گرفته و کرهی شمالی را به اردوگاه کار گرسنگان تبدیل کرده چه ربطی به سوسیالیسم عدالتخواه دارد که از وی سیمای قهرمانی در برابر امپریالیسم میسازند؟
۲. مردم کرهی شمالی چرا باید به خاطر یک جوانک تندخود که ریاست حکومت را به صورت موروثی از پدرش تحویل گرفته و با عنادش کشور را تا آستانهی یک جنگ پیش برده، علف بخورند؟ نیازی به تهدید ترامپ با علف خوردن نیست، راه دیگری باید جست. چرا که مردم این کشور به اجبار در آستانهی خوردن علف هستند. دلیل اصلی چنین فقری، صرف بخش عظیمی از بودجهی دولت در امور نظامی درجهت تحقق جاهطلبی همین رهبر عظیمالشأنشان است. آنها چرا باید نگران فروپاشی این خودکامگی باشند؟ آنها پارهای از سرزمین کره هستند و در نهایت در صورت سقوط دیکتاتوری کیم جونک اون، بخش بزرگی از سرزمین مادر خواهند شد.
۳. بسیاری از مردم ایران از یادآوری سرنوشت بحرین دلتنگ میشوند. به رغم قابل درک بودن این امر، دلتنگی بخشی از مردم بحرین دربارهی ایران برایم عجیب است. چرا که آنها اگر کشوری مستقل نشده بودند اکنون چیزی در حد بندر لنگه میبودند اسیر چنگال عقبماندگی، فقر و بیکاری. برعکس، مردم پیونگیانگ برخلاف نظر پوتین که استبداد داخلی را با خطر خارجی توجیه کرده است، باید مشتاق پیوستن دوپارهی کره به یکدیگر باشند. پارهی شمالی گرسنه بیتردید مشتاق پیوستن به پارهی جنوبی است که رفاه اجتماعی قابل قبول، دموکراسی منزه و اقتصادی به شدت پویا دارد. پارهی جنوبی کشوری است که همین اواخر با کنار زدن بسیاری از کشورهای اروپایی پنجمین کشور صادرکنندهی جهان شد.