۱. به رغم آنکه از عمادالدین نسیمی تا بولوت قرهچورلو زبان ترکی صاحب میراث عظیم مکتوب بوده، اما در یکصد سال گذشته خطر آن وجود داشت که در ممالک محروسه به یک گویش شفاهی فاقد آثار مکتوب تبدیل شود. دلیل این امر بسته بودن راه زبان ترکی (گویشهای آذربایجانی، ترکمنی، قشقایی، خلجی و…) به مراکز تحصیل بود. به دلایل مختلف، زبان تا حدودی از مهلکه نجات یافت و با تلاش کسان بسیاری زبان و رسم الخط معیار قوام گرفت.
۲. مشکل اساسی این است که این زبان هنوز از مراکز آموزشی و پژوهشی محروم است. از این رو اینک شرط هر کوشش علمی و آفرینش ادبی و هنری، کمک به قوام و گسترش زبان معیار در غیاب هرگونه تیمار و عنایت رسمی است. اینک هر فعالیتی، از جمعآوری فرهنگ شفاهی تا لهجهنگاری و دیالوگنویسی اگر در خدمت زبان معیار قرار نگیرد، راهی به قهقرا است، و کنشی به سود نظم موجود. اگر زبان ترکی نیز مثل فارسی و عربی از طرف نهادها و فرهنگستانهای مختلف پاسبانی میشد، خوفی از تجاوز لهجهها به ساحت مکتوب نبود. میدانیم جایی که زبان مکتوب سامان و سیطره دارد، استثنا و یا خروج از زیر بار سنگین قاعدهها نوعی نوآوری است. یعنی آنچه شعر در شرایط نورمال انجام میدهد. اما آنجا که همهی قاعدههای دستوری به هم ریختهاند، احیای منزلت قاعدهها و اقتدار قوائد است که باید انقلاب زبانی به شمار آید. سیاست درست در زبان ترکی، اصلاح زبان شفاهی بر طبق زبان معیار است.
۳. به تعبیری «زبان به معنی “زبان معیار” یا زبان رسمی دولت و رسانههاست و “لهجه” گونهای بیپیرایهتر است که از منطقهای به منطقهی دیگر تفاوت میکند.» این تفاوت تنها در شیوهی تلفظ واژهها نیست، بلکه ویژگیهای بلاغی، معانی لغوی و بارهای عاطفی متفاوت برخی کلمات را نیز شامل میشود. البته میزان این تفاوت از لهجهای به لهجهی دیگر فرق میکند. مثلن لهجههای دومنطقهی مراغه و مغان با هم تفاوت مشهود دارند. همین تفاوت را میتوان بین لهجهی قرهداغ و زنجان دید. اما لهجههای سراب و خیاو تقریبن یکساناند.
به گفتهی تاکر چایلدز در موارد بسیاری «لهجهها زنجیرهای تشکیل میدهند به نام “پیوستار لهجه”. در این پیوستار دولهجهی کنار هم یا نزدیک به هم چندان تفاوتی با یکدیگر ندارند اما لهجههای واقع در دو سر پیوستار متقابلا نامفهوماند.» به علاوه بعضی از لهجهها به زبان معیار نزدیک و برخی دیگر دورترند. مثلن لهجهی تبریز با زبان معیار فاصلهی بیشتری دارد تا خیاو. خیاویها، سرابیها، آستاراییها، مغانیها و حتی میانهایها تقریبن مطابق زبان معیار سخن میگویند؛ زبانی که اینک هم در نشریات و کتابهای آذربایجان جنوبی کاربرد دارد و هم در شبکههای مجازی داخلی و رسانههای خارجی.
۴. برای انتخاب اینکه زبان فیلمها به کدام لهجه باید متکی باشد نمیتوان از تجربهی عربی و فارسی کمک گرفت. در زبان عربی لهجههای مصری، باختری (الجزایر و مراکش)، لوانتی و خلیجی یا عراقی با هم تفاوت زیاد دارند و به دلیل رقابتی که میان این حوزههای سیاسی وجود دارد، تکثر لهجهها در فیلمها و سریالها ناگزیر است. در این میان همچنانکه گسترش سهمگین انگلیسی آمریکایی تاحدودی مرهون فانوس خیال هالیوود است، لهجهی مصری نیز دست بالای خود را مدیون انبوه فیلمها و سریالهای مصری است. نکتهی مهم در تفاوت فاحش این لهجهها با گویش معیار عربی است. همان گویشی که زبان دولتها و رسانههای عربی از جبلعلی در شرق تا جبل الطارق در غرب است. در زبان فارسی نیز دیالوگ فیلمها مبتنی است بر فارسی به لهجهی تهرانی. فارغ از وجه سیاسی این امر که حامل نوعی مرکزگرایی تکصدایی است، نوشتار و گفتار فارسی تفاوت عمیق و غیرلازمی باهم دارند. از این رو، به سبب تفاوت لهجهها و گویش معیار در عربی و فارسی، این تجارب برای ما راهگشا نیست. چرا که در بیشتر شاخههای زبان ترکی ساختار دستوری نوشتار و گفتار و تلفظ کلمات چندان فرقی با هم ندارند. تفاوتها تا حدودی شبیه آن چیزی است که در تجوید عربی میبینیم. در ترکی استانبولی تفاوت در منطقهی دریای سیاه بیشتر است، اما زمانی یک کاراکتر اهل آن منطقه با لهجهی محلی در فیلمها ظاهر میشود که عمدی درکار باشد، بیآنکه جایگاهی فروتر از لهجهی استانبول به آن اختصاص یابد. حال آنکه در برخی زبانها تأکید بر لهجهها اغلب برای بازنمایی موقعیت طبقات فروتر و یا حاشیهای جامعه به کار میرود.
۵. همسانی گفتار و نوشتار در زبان ترکی نعمتی است که باید پاساش داشت. لیکن به دلیل غلطگویی چندین دههای رادیوتلویزیونهای محلی، ژارگونی پدید آمده که هم موجب اغتشاش عمیق ساختار نوشتاری شده وهم گفتاری. در واقع با تزریق ساختار دستوری زبان فارسی به لهجههای محلی، ما با صورت به شدت معیوبی از زبان شفاهی دستبهگریبانیم. ما ناگزیریم با رعایت دستور زبان، گویششفاهی را با انعطافهایی بر زبان معیار مبتنی کنیم. این امر به معنای حذف گویش و یا شیوهی تلفظ کلمات در منطقهای خاص نیست، هدف تزکیهی آن از تأثیرهای مخرب زبان مسلط است.
___________
✅ این یادداشت مقدمهای است بر سلسله گفتارهایی برای اصلاح زبان ترکی در صدا و سیما.