به عنوان یک اهل درد اغلب مطالب شما را میخوانم و از اینکه دشواری را وظیفه را بر دوش خود حمل میکنید تحسینتان میکنم و البته رنج هم میکشم. اما نکتهای انقادی هست که باید آن را بیمجامله، صریح و کوتاه عرض کنم.
ارادتمند: ایواز طاها
جناب نوریزاد با سلام!
در آخرین مطلبتان تحت عنوان “آپارتمانهای سپاه در تهران متری دوزار” جملاتی هست که ابراز آن بیش از آنکه حاکی مسئولیت درست و راست سخنگفتن باشد، حاصل عصبانیت از دست هر قدرتی است. به دلایل زیر:
اولا به رغم اطلاعات وسیعی که از عاملان کودتا اکنون در دست است و حتی به رغم نظر احزاب مخالف و نظر مردم ترکیه (بر اساس سه نظرسنجی اخیر) تئوری توطئه را در کار آوردهاید با این جملات: «جناب اردوغان دید برای خیزهای منطقهای دستش بسته است و مدام باید مجلس را درجریان بگذارد. و افکار عمومی را از پی بکشد، سناریوی کودتا را گذاشت روی میز و فهرست مزاحمها و اعدامیها و اخراجیها را مهیا کرد و جوری این قضایا را عملیاتی کرد که تابیست سال خیالش از هر بایت راحت باشد.» از کجا با این نظری قطعی که مویرگی از تردید نیز در آن یافت نمیشود رسیدهاید؟ آیا از اظهارنظرهای فرماندهان ارتش که در شب کودتا به گروگان گرفته شده بودند، و به آنها پیشنهاد شده بود با گولن صحبت کنند، بیخبرید؟ آیا نظر احزاب مخالف اردوغان نیز برای شما اهمیتی ندارد که با سند و دلیل و شواهد اعلام میکنند که گروه فتح الله گولن به کودتا دست زد؟ آیا نظرخواهی اخیر از مردم ترکیه را نخواندهاید که 78 درصد معتقد به کودتای گولن هستند و تنها دودرصد انگشت اتهام را به سوی اردوغان دراز کردهاند؟ یعنی احزاب مخالف و اکثریت بزرگ مردم ترکیه عقلشان به اندازهی عقل آقای نوریزاد نمیفهمد؟ چگونه بر این همهی این موارد عینی چشم میبندید، اما دربارهی توطئه بودن کودتا قطعی سخن میگویید؟
آقای نوریزاد با وجود شبکههای پرقدرتی چون انتیوی و سیانانترک کسی در ترکیه ترهای برای بیبیسی خورد نمیکند. آیا تنها یک میزگرد از برنامههای احمد حاکان یکی از روزنامهنگاران برجسته مخالف اردوغان بعد از کودتا را تماشا کردهاید تا بدانید قضیه از چه قرار بوده است؟ راستی منبع اطلاعاتی شما در این اظهار نظر چیست؟ آیا نفرت شما از یک رهبر میتواند مجوز نسبت قاطعانه طرح کودتا به کسی باشد که کودتا علیه او انجام یافته است؟ چه شده است که شما به جای شادمانی از شکست کودتا ریب و ریای رسانهی خودخوانده ملی را تکرار میکنید؟ شما با همسان کردن ساختار قدرت دو کشور بهترین هدیه را به دلواپسان دادهاید تا بگویند تنها ما نیستیم که ظلم و دزدی میکنیم، دیگران بدتر از ما هستند. این شیوه، روش تلویحی در تبلیغات نهاد قدرت بعد از حوادث 88 است و شما ناخواسته هیزمی دیگر برای آن فراهم آوردهاید.
فرمودهاید: «اردوغان ادای دموکراسی را درآورد تا ترکیه را وارد اتحادیه اروپا کند.» منظور از ادا در آوردن چیست؟ در مورد حزبی که در یک انتخابات آزاد به روی کار آمد و تا سال 2013 ترکیه را از یک کشور مقروض و عقبمانده به یک قطب اقتصادی و بازیگر بزرگ منطهای تبدیل کرد، ادا در آوردن دیگر چه صیغهای است؟ همچنانکه آتاتورک دست روحانیان را از حکومت کوتاه کرده بود، اردوغان را نیز ارتش را از ساحت سیاست بیرون راند. این توفیق بزرگی بود. اینها چه ربطی به ادا در آوردن دارد؟ تبلیغات علیه اردوغان بعد از سقوط مرسی و قضایای کشتی مرمره پیش آمد که رسانههای وابسته به آنها با شور و حرارت کمر به تخریب وی بستند. بر این بفزایید رسانهی خودخواندهی ملی را که دستور یافت چهرهی یک رقیب محبوب نوظهور را به گند کشد. این تبلیغات میتواند برای عوامالناس مسکن فراموشی درد حرمان و عقبماندگی باشد، شما دیگر چرا همنوایی میکنید؟ این حرفها را اگر رسانهی خودخواندهی ملی و پدیدهی هزارهی سوم میگفتند تعجبی برنمیانگیخت. چون دروغپردازی نهج مقدس آنان است. اما شیندن چنین سخنانی از آزادمردی چون شما که جسارتش غبطهانگیز است پریشانکننده است.
شما به مطالب دیگری اشاره کردهاید با رویکردی غیر مسئولانهتر از رویکرد قبلی. این داعش چگون برساختهای است که استانبول و آنکارا را هر از گاهی به خاک و خون میکشد و در کشور گل و بلبل حتی یک ترقه هم نمیترکاند؟ ما هم میدانیم که ایران با طالبان گفتگو کرد و اختر منصور هنگام بازگشت از ایران کشته شد، و با اندکی شک میدانیم که القاعده را پناه داد. القاعده از ایران و سوریه به عراق سرازیر شد. ما هم میدانیم که ابوبکر بغدادی از احساسات عشایر و سنیهای به ستوه آمده از شیعهگری و نوکرمابی مالکی استفاده کرد. اما شما که با قاطعیت داعش را به ترکیه منتسب میکنید، چگونه اسناد عینی را به سود برداشت ذهنیتان پشت گوش میاندازید؟
شما شبزندهداری مقامات امنیتی ایران در شب کودتا را دست انداختهاید، چون گمان میکردهاید کودتا یک نمایش است. از این رو آرزو کردهاید که کاش آنها میگرفتند و میخوابیدند؟ چرا؟ مگر حتی احتمال کمی نمیدهید ترکیه در صورت سقوط اردوغان به جهنمی از زدوخوردهای بینادگرایانهای تبدیل میشد و خاورمیانه را در کابوس مرگ بیشتر غرق میکرد؟ مگر احتمال نمیدهید که در وضعیت رکود کمرشکن، روابط وسیع اقتصادی با ترکیه به تلی از خاکستر تبدیل میشد؟ مگر احتمال نمیدهید که آقای گولن با دیدگاه ضدشیعیاش با همان فرماندهان شبزندهدار شاخ به شاخ میشد؟ مگر احتمال نمیدهید که سرنوشت سوریه که خودیها اینهمه پول و آدم را فدایش کردهاند، تا حدودی عوض میشد و مسئله کرد و شمال عراق در مجرای دیگری میافتاد؟ آیا حتی درصد کمی از این احتمالات ارزش شبزندهداری چند مقام مسئول را نداشت؟
شما همهی این احتمالات را به هیچ گرفتهاید، چون ابزاری ساده و برنده در دست داشتهاید، که نیاز به شناخت را به امری مهمل تبدیل میکند: تئوری توطئه.
متآسفانه هنوز با خشونت کلامی حرف میزنید. همان فرم قبل از حوادث 88. مضمون سخنان شما عوض شده اما فرمشان نه.