مصطفی محقق داماد از نخستین استادانم در فلسفه است. من از همان آغاز احساس دوگانه ای دربارهاش داشتم: شخصیت سیاسیاش مرا میراند، اما تسلطش به ساحت علمی خودش شیفتهام میکرد. با اينهمه، رئیس اسبق سازمان بازرسی کل کشور به مرور رویکردی دموکراتیک یافت و در سیمایی انساندوستانه و اخلاقمدارانه در عرصهی اجتماع ظاهر شد. وی از سیاستی که رفته رفته ماهیت متغلبانه یافته و از اخلاق تهی گشته بود، کناره گرفت. رندان حقپرست هرچه با ریاکاریشان عمل و آرمان را تهی از ارزش کردند، استاد محقق داماد همپای فاصله گرفتن از گذشتهاش بیشتر به دامن ارزشهای انسانی آویخت. وی اینک به شیوهای که نشانهی سلامت نفس است، زبان به اعتذار گشوده است. وی در هشتمین همایش سلامت روان و رسانه با موضوع خشونت اعلام میکند که: “من بهعنوان یک روحانی نسبتا سالخورده، از همهی ملت ایران عذرخواهی میکنم. ما نتوانستیم اخلاق اسلامی را ارتقا ببخشیم و نسل امروز را مهربان و رحیم و بدون خشونت تربیت کنیم.”
به گمان آقای محقق داماد، «سیاهترین و دشوارترین خشونت، خشونتهای ناشی از انگیزههای قدسی و دینی است. یعنی به نام خدا، آدمکشی کردن و بردهسازی کردن و سر بریدن و به نام خدا اسیر و ویران کردن. تمام جنگهای تاریخ ناشی از خشونت بوده. هیچ خشونتی هم به تلخی خشونت مقدس نیست. ما نمونههای آن را در قرون وسطی دیدهایم که به نام خدا و دین چه کردند و متأسفانه هنوز هم ادامه دارد.»