فیلم ”بهشت بر فراز برلین“ و یا ”زیر آسمان برلین“ ویم وندرس به کمک هانرى آلکان فیلمبردار افسانه اى در سال 1987 به روی پرده رفته است. در فیلم فرشتهای را به تصویر کشیدهاند که خودخواسته از جاودانگی امتناع میکند. به رغم دیالوگهای طولانی و پرتکلف، منتقدین بسیارى همچون دنیس هاپر ویژگىهاى بصرى فوقالعادهاش را مىستایند. یکی از منتقدان پس از دیدن نسخهی انگلیسی با نام «بالهای شوق» Wings of Desire، میگوید: «این فیلم اثرى جاودان و فناناپذیر است».
هرچند که در سناریوی مطول فیلم از اشعار شاعر آلمانى راینر ماریا ریلکه الهام گرفتهاند، لیکن آنجا که سخن از تمایل به امتناع از جاودانگی است بیدرنگ سورن کییرکگور، فیلسوف پارسا و اندوهناک دانمارکی، به یاد میافتد. کییرکگور برخلاف تصور همیشگی که گمان میشد زمانمندیها در متن ابدیت معنا مییابند و از ابدیت نیرو میگیرند، به راه خلاف رفت. به نظر او این جاودانگی است که محتاج زمانمندی است. در دیرپایی سترون یک فرشته، حتا توان جابجاکردن یک سکه پنج پنی نیز مقدر نیست. و بشر با معاوضهی زوال و مرگ با جاودانگی و ابدیت، توانِ تغییردادن و تغییریافتن را پیدا کرد. این امر انعکاس مهیبی در فیلم ویم وندرس یافته است.
این موضوع در متن ترکی تحت عنوان ”أبدیيت زاماندان آسیلیدير“ به اختصار بررسی شده است.